آخرین بار که من از ته دل خندیدم
نوشته شده توسط : حامد
آخرین بار که من از ته دل خندیدم

مثل امروز نبود

مثل یک واقعه اما ز خودم دور نبود

از من و جنس تن و خنده اجباری ما

انعکاس جوک هر روز نبود

آخرین بار که من خندیدم

علتش پول نبود

علتش چهره ی ژولیده ی یک دلقک گیج



یا زمین خوردن یک کور نبود


علتش مستی و مطربی و پوچ نبود

من به من خندیدم

که چونان دلقک گیج

پای می لنگانم

نقش یک خنده به صورت دارم

و دلم غمگین بود

من به من خندیدم

که گریزان ز غم و قصه تنهایی دل

دل به میخانه و مستی بردم

غافل از این که دل و ساقی و می بیمارند

من به من خندیدم

که خدا دارم و نامش به زبان میرانم

حاجتم روزی هر روز ز من می خواهم

آخرین بار به من از ته دل خندیدم


آخرین بار که خواهم خندید

نه به ظاهر ، از دل

همچو خندیدن شبنم به تماشاگه راز




محمد تقي اقدام




:: بازدید از این مطلب : 2004
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: